حسن
نویسه گردانی:
ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن قلاوون صالحی ملک ناصربن ناصر (735 - 762 هَ . ق .). نامش قماری بود و چون به تخت نشست خود را حسن نامید. پس از برادرش مظفر در رمضان 748 هَ . ق . به تخت نشست و در 752 هَ . ق . معزول شد و سپس در 755 هَ . ق . دوباره روی کار آمد ومدرسه ٔ رمیله را بساخت و ناتمام بود که در 762 هَ .ق . به دست یلبغا کشته شد و پسر برادرش ، محمد منصور،پسر مظفر به جایش نشست . (دررالکامنة ج 2 صص 39-40).
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اسحاق آباد بخش قدمگاه شهرستان نیشابور در 18هزارگزی خاور قدمگاه و10هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی م...
حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد در یکهزار گزی جنوب باختری اسفراین و 3 هزارگزی خاور شوسه...
حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان جرقویه بخش حومه شهرستان شهرضاست در 72 هزارگزی خاور شهرضا متصل براه جرقویه به شهرضا. جلگه و...
حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم حومه ٔ شهرستان شهرضا در 45 هزارگزی باختر شهرضا متصل براه حسن آباد و طالخونچه . جلگه و مع...
حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد در 20هزارگزی شمال باختر اشکذر به میبد. جلگه و معتدل است . 854 تن...
حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قهاب بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان در 260 هزارگزی خاور اصفهان و یکهزارگزی جنوب شوسه ٔ اصفهان به...
حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میبد بخش اردکان شهرستان یزد در 12هزارگزی باختر اردکان و چهارهزارگزی راه میبد به عقدا. جلگه و معت...
حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان یزد. در دوهزارگزی شمال خاور یزد متصل براه فرعی یزد. جلگه ومعتدل است . 920 تن سک...
حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیشکوه بخش تفت شهرستان یزددر 41هزارگزی جنوب باختر تفت متصل به راه ابرقو به تفت و به یزد...
حسن طائر. [ ح َ س َ ن ِ ءِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم (1192 - 1247 هَ . ق .). پسر برادر ابراهیم خان اعتمادالدوله . دیوانی در پنج هزار بیت داشت . اح...