حسن
نویسه گردانی:
ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن حسن بن جعفربن عبیدﷲ حسینی ، مکنی به ابومحمد بغدادی معروف به ابن اخی طاهر. از سادات شیعه ٔ امامی است که در 358 هَ . ق . درگذشته است . او راست : «الغیبة» و «المثالب ». (هدیةالعارفین ج 1 ص 270) (ذریعه ج 2 ص 285 و ج 4 ص 508).
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمد قاضی زاده باطومی . رجوع به حسن توفیقی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمد قاینی . رجوع به حسن قاینی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمد قرطبی صفدی .پدرش خطیب صفد بود و پسر، نائب پدر میشد. شافعی اشعری و شاعر و خوش نویس بود و در رمضان 723 هَ . ق...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدکاظم اصفهانی . رجوع به حسن ورنوسفادرانی شود.
حسن . [ ح َس َ ] (اِخ ) ابن محمد مصری . رجوع به حسن عطار شود.
حسن . [ ح َ س َ] (اِخ ) ابن محمد میکال . رجوع به حسنک میکال شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمد نظامی . رجوع به نظامی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمد نهاوندی . رجوع به حسن نهاوندی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمد واعظ شیعی . رجوع به حسن دیلمی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدولی . رجوع به حسن ارومی شود.