اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن آباد

نویسه گردانی: ḤSN ʼABAD
حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان جرقویه بخش حومه شهرستان شهرضاست در 72 هزارگزی خاور شهرضا متصل براه جرقویه به شهرضا. جلگه و معتدل است . 2567 تن سکنه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات ، پنبه ، پسته ، انگور و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوال بافی است . راه ماشین رو و پاسگاه ژاندارمری و در حدود 10 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
حسن آباد مجدالدوله . [ح َ س َ دِ م َ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اکراد و ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران در 56 هزارگزی باختر کرج و...
حسن آباد باغ ابریشم .[ ح َ س َ دِ غ ِ اَ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان در 6هزارگزی خاور فلاورجان متصل ...
حصن آباد. [ ح ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حصن بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 45هزارگزی باختر زرند و ده هزارگزی جنوب راه مالرو زرند ب...
حصناباد. [ ح ِ ] (اِخ ) نام قریه ای به نهر الملک بغداد. ناصر خلیفه در آن کاخی بساخت . (معجم البلدان ).
حسن علی آباد. [ ح َ س َ ع َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد در 30هزارگزی شمال باختری فریمان . جلگه و معتدل است ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.