اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن ابدالی

نویسه گردانی: ḤSN ʼBDʼLY
حسن ابدالی . [ ح َ س َ اَ ] (ص مرکب ) ظرافت و خوش طبعی :
گر بگویم سخن از حسن ابدالی هاست
از دف و تنبک و بوق و سگ و خرچین گویم .

شفائی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حسن ابدالی . [ ح َ س َ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان در شش هزارگزی جنوب زنجان و راه عمومی . کوهستانی و سردس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.