اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن برشته

نویسه گردانی: ḤSN BRŠTH
حسن برشته .[ ح ُ ن ِ ب ِ رِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حسن ته برشته . حسن برشته ٔ سوخته . حسن سبزته گلگون :
گل دل ز ما بزور صباحت نمی برد
حسن برشته ٔ سوخته ٔ لاله دیدنی است .

دانش (ازآنندراج ).


چه میدانند حسن ته برشته
که با درکش چه لذتها سرشته .

وحید (در تعریف خشت پز).


به ما آجر از کوره چون رخ نمود
چو حسن برشته دل از ما ربود.

زلالی (از آنندراج ) (غیاث اللغات ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.