حسن تعلیل . [ ح ُ ن ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نزد اهل بدیع از محسنات معنویه است . و آن چنان است که برای وصفی علتی دعوی کنند که مناسب آن وصف باشد، اما به اعتباری که لطیف و در عین حال غیرواقعی باشد. یعنی در انتخاب علت با مراعات دقت و لطافت نظر کند و علتی بیاورد که در نفس الامر، آن علت موافقت با وصف نداشته باشد. و اگر واقعاً علت با وصف موافقت اصلی میداشت ، جزو محسنات شمرده نمیشد. چه در آن صورت تصرفی بکار برده نشده بود. مانند آنکه بگویند: فلان برای دفع ضرر دشمنان خود را کشت . این جمله از حسن تعلیل خارج است . و با ذکر این نکته فساد آنچه گفته اند که این توصیف غیرمفید میباشد، ظاهر میشود. زیرا اعتبار همواره غیرحقیقی است . و اگر چنان بود که توهم کرده اند، لازم می آمد که همگی اعتبارات عقلی غیرواقع باشند. واین صنعت بر چهار قسم است ، زیرا صفتی که برای آن علتی مناسب آورده شده ، یا ثابت است یا غیرثابت است و میخواهند آن را ثابت کنند. صورت اول نیز دو وجه است : وجه اول طوریست که عادةً برای وصف علتی اظهار نشده هرچند که در واقع خالی از علت نیست ، مانند این شعر:
لم یحک نائلک السحاب و انما
حمت به فصبیبها الرخصاء.
یعنی ابر مانند بخشایش ترا ندارد بلکه از عطا و بخشایش تواو را تب لرزه گرفته ، چه تو را در بخشایش از خود بالاتر مشاهده کرده است . و از این روی است که آنچه از ابر ریزش میکند، باران نیست ، بلکه عرق تب لرز است . پس ریزش باران از ابر صفتی است ثابت مر ابر را و در عرف و عادت علتی برای آن اظهار نشده . اما در این مورد علت ریزش باران را عرق تب لرزه ای که از عطای ممدوح عارض شده ، قرار داده است . وجه دوم آنکه برای آن صفت علتی اظهار شده غیر از علت مذکور. مانند این شعر:
ما به قتل اعادیه ولکن
یتقی اخلاف ما ترجوا الذناب .
یعنی ممدوح دشمنان را برای دفع ضرر از خود نکشت ، بلکه امیدواری دوستان او را به کشتن ایشان برانگیخت . صورت دوم یا ممکنه است ، مانند این شعر:
یا واشیاً حسنت فینا اسائته
نجی حذارک انسانی من الغرق .
و یا غیرممکنه است ، مانند:
لولم تکن نیة الجوزاء خدمته
لما رأیت علیها عقد منتطق .
و این بیت ترجمه ٔ بیت پارسی باشد که گفته اند:
گرنبودی عزم جوزا خدمتش
کس ندیدی بر میان او کمر.
پس نیت کردن جوزا قصد خدمتگزاری ممدوح را غیرممکنه است . و به حسن تعلیل ملحق کرده اند، سخنی را که بنای آن برشک و گمان باشد و چون مبنی بر شک بوده آن را از حسن تعلیل خارج دانسته و الحاقی شمرده اند چه در آن ادعا و اصرار است و شک منافی آن باشد. مانند آنکه بگوئی : کشتن فلان مر فلان را برای خشنودی دوستداران بوده چنانچه در مطول بیان شده است . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (مرآت الخیال ص
113)
: لاله که بدل گره شدش دود
از آه من است حسرت آلود.
امیرخسرو (از آنندراج ).
رجوع به حسن التعلیل شود.