اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن شیخ

نویسه گردانی: ḤSN ŠYḴ
حسن شیخ . [ ح َ س َ ش َ ] (اِخ ) رجوع به حسن چوپانی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
شیخ حسن . [ ش َ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان سردرود بخش اسکو از شهرستان تبریز است و 318 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
نام روستایی در بخش مرکزی شهرستان نظر آباد استان تهران شغل عمده مردمان روستا در سنوات گذشته کشاورزی و دامداری بوده که با توجه به کاهش منابع آب وخشکسال...
شیخ حسن بزرگ . [ ش َ ح َ س َن ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) رجوع به حسن بزرگ (شیخ ...) شود.
شیخ حسن کوچک . [ ش َ ح َ س َ ن ِ چ َ / چ ِ ] (اِخ ) رجوع به حسن چوپانی و حسن کوچک و سلیمان شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.