حسن مطلب . [ ح ُ ن ِ م َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تهانوی آرد: نزد بلغاء آن است که شاعر یا نثرنگار پس از تمهید مقدمه ، شروع بذکر غرض و منظور کند. مانند: ایاک نعبد، و ایاک نستعین . اهدنا ... (قرآن
3/1و
4). و این موضوع نزدیک به حسن تخلص باشد چنانچه در «اتقان » گفته است . و نیز قریب به آن است حُسن طلب . و در «جامع الصنایع» آرد: حسن طلب آن است که چون چیزی طلب کند، بطریقی طلب کند که به ادب نزدیک بود و با ایهام و لطیفه دلاویز گردد. مانند:
چه حاجتست که مطلوب در میان آرم
زروشنی چو ضمیر تو غیب دان آمد.
و نیز:
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آنجا چه حاجت است .
حافظ.