اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن نیمرنگ

نویسه گردانی: ḤSN NYMRNG
حسن نیمرنگ . [ ح ُ ن ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قریب به حسن صندلی رنگ است :
شکسته رنگ کند کار شیشه با دلها
حذر کنیدز حسنی که نیمرنگ افتاد.

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.