اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حشتن

نویسه گردانی: ḤŠTN
حشتن . [ ح ُ ت ُ ] (اِخ )نام جد پدر یعقوب بن اسحاق بن محمدبن حشتن خراسانی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حشتن . [ ح ُ ت َ ] (اِخ ) نامی از نامهای باستانی در ایران . (یادداشت مؤلف ).
هشتن . [ هَِ ت َ / هََ ت َ ] (مص ) گذاشتن . (برهان ).نهادن . روی چیزی یا بر جایی قرار دادن : چون درآمد آن کدیور مرد رفت بیل هشت و داسگاله برگ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تر هشتن . [ ت َ هَِ ت َ ](مص مرکب ) خشمناک شدن و قهر کردن . (ناظم الاطباء).
شیر هشتن . [ هَِ ت َ ] (مص مرکب ) شیر گذاشتن . (آنندراج ). || حسرت خوردن . (غیاث ) (از آنندراج ).
پس هشتن . [ پ َ هَِ / هََ ت َ ] (مص مرکب ) (به ...) به پس گذاشتن . بعقب گذاردن .
پیش هشتن . [ هَِ ت َ ] (مص مرکب ) پیش گذاشتن .
بازپس هشتن . [ پ َ هََ / هَِ ت َ ] (مص مرکب ) بازپس گذاشتن . بازپس نهادن . ذخیره کردن . || ترک کردن . بعقب افکندن : نه حق را بازپس هشتم ...
بیرون هشتن . [ هَِ ت َ ] (مص مرکب ) بیرون گذاشتن . رجوع به بیرون گذاشتن شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.