اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حشر گردیدن

نویسه گردانی: ḤŠR GRDYDN
حشر گردیدن . [ ح َگ َ دی دَ ] (مص مرکب ) دوباره زنده شدن :
آن ستون را دفن کرد اندر زمین
تا چو مردم حشر گردد یوم دین .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.