اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حصن

نویسه گردانی: ḤṢN
حصن . [ ح َ ] (ع مص ) پارسا گردیدن زن . در پرده شدن و پرهیزگار شدن زن . شوی کردن زن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
حسن . [ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عماربن متوج بن حریز (644 - 725 هَ . ق .). قاضی زبدانی و کرک نوح بود. و فرزندش مفتی جمال الدین معروف است...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمروک قرشی . رجوع به حسن بکری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فضل بن یعقوب بن سعید. از امام هشتم شیعه ، رضا (ع ) روایت دارد. او راست : کتاب الحدیث . (ذریعه ج 6 ص 323).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن قلاوون صالحی ملک ناصربن ناصر (735 - 762 هَ . ق .). نامش قماری بود و چون به تخت نشست خود را حسن نامید....
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن حسن صفوری . رجوع به حسن بورینی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن (658 - 733 هَ . ق .). در کرک متولد و در مصر علم آموخت . در کتب فارابی و ابن سینا متخصص بود و در دیوان...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن عبدالرحمان سخاوی قرشی در 666 هَ . ق . متولد شد. شاگرد زین الدین ابن الرعاد و قاضی سخا بود. (دررالکام...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن ابی بکر. به بغداد و دمشق رفته و در 741 هَ . ق . به حج رفت . (دررالکامنة ج 2 ص 41).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن علی بغدادی . غوری الاصل و متولد بغداد بود و متولی حسبه و سپس قاضی حنفیان شد. و پس از 738 مدتی ق...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن فتیان دمشقی . دیوان انشاء طرابلس داشت . و سپس کاتب سر در آنجا گردید و در 720 هَ . ق . درگذشت . (درر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.