اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حصن

نویسه گردانی: ḤṢN
حصن . [ ح ِ ] (اِخ ) موضعی بین حلب و رقه . (معجم البلدان ). و محمدبن حفص از آنجاست .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۹ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن عبدالکریم لخمی قاضی . متولد 707 هَ . ق . به اسکندریه شاگرد ابن مخلوف بود و در 774 هَ . ق . درگذشت . (...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن عبدالسلام غماری مغربی (617 / 712 هَ . ق .). محدث و ساکن قاهره بود. (دررالکامنة ج 2 ص 19).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمدبن عبدالجبار، معروف به ابن حصینة. از درباریان آل مرداس در حلب بود (388 - 457 هَ . ق .). دیوان شعر ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمد قرشی . رجوع به حسن سرحی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسین مکی . رجوع به حسن سمرقندی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حمدان . از امرای حمدانی برادر سیف الدوله ٔ حمدانی در آغاز قرن چهارم در دربار عباسی بود و به امارت موصل ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعیدبن اسماعیل . رجوع به حسن عسکری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن سریل بن سعید. رجوع به حسن عسکری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی تبریزی . رجوع به حسن هشترودی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد بخشی . رجوع به حسن بخشی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.