حضب . [ ح َ ] (ع مص ) آتش افروختن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). افروختن آتش . (منتهی الارب ). بلند کردن آتش و انداختن هیزم بر آن . || هیمه افکندن در آتش تا زبانه زند. || حضب بکرة؛ افتادن رسن از چرخ بر چوبی که محور بر آن باشد. || واژون شدن رسن تا بیفتد در چاه . (منتهی الارب ). || زود گرفتن دام صیاد رهدن
۞ را که منقار زند بردانه .