حق دوست
نویسه گردانی:
ḤQ DWST
حق دوست . [ ح َ ] (ص مرکب ) دوستدار حق . || (اِ مرکب ) آوازیست که قلندران به شب بر در خانه ها برآورند طلب را یعنی سؤال و کدیه را. و حاء حق را نهایت مدّ دهند. و با فعل ِ کشیدن صرف شود: حق دوست کشید. || مرغ حق . رجوع به مرغ حق شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حق دوست کشیدن .[ ح َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به حق دوست شود.