حق گذاردن
نویسه گردانی:
ḤQ GḎʼRDN
حق گذاردن . [ ح َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به حق گزاردن شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
حق گزاردن . [ ح َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) حق گزاردن کسی را. ادای حق او کردن : تو سلطان و راعی ما نیستی از بهر بزرگ زادگی تو که دست تنگ شده ا...