حکم
نویسه گردانی:
ḤKM
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن سلیمان نام پسر سلیمان برادر پادشاه نهم از ملوک امویه اندلس است که نه خود و نه پدرش هیچکدام بسلطنت نرسیدند، ولی پسری سلیمان نام داشت که بعد از هشام بن حکم المستنصر بلقب المستعین باﷲ بمسند پادشاهی نشست و او بازپسین سلطان از ملوک امویه اندلس بود. رجوع به معجم الانساب زامباور و ترجمه ٔ تاریخ سلاطین اسلام لین پول شود.
واژه های همانند
۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ مکنی به ابی حمدان . محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعد الایلی ، مکنی به ابی عبداﷲ. محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعد خطاف ، مکنی به ابی سلمة. محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ العجلی ،مکنی به ابی نعمان . محدث است و از شعبه روایت کند.
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خراسانی ، قاضی بلخ ، مکنی به ابی مطیع. محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ](اِخ ) ابن عبدل بن جبلة بن عمروبن ثعلبه . از شاعران بزرگ دربار امویان است . نسبت وی بخزیمةبن مدرکة اسدی فاخری کوفی میرسد....
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عطیة الدباغ ، مکنی به ابی عزة. محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عمرالرعینی شامی ، مکنی به ابی سلیمان . محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عمروبن مجدع غفاری . یکی از صحابه است . وی برادر رافعبن عمرو بود. پس از رحلت حضرت رسول (ص ) در بصره سکونت گزید...
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عمیرالثمالی یکی از صحابه است . وی در جنگ بدر حضور داشت و سپس در حمص سکونت گزید. از این رو وی را از اهالی شام...