حکم
نویسه گردانی:
ḤKM
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن معمربن قنبربن جحاش بن سلمةبن ثعلبه بن مالک بن طریف بن محارب الخضری . نسب وی را یاقوت در معجم الادباء بدین گونه نوشته و گمان میرود وی همان ابن قنبر باشد که از مشاهیر شعرا در دولت عباسیان بود. یاقوت گوید: وی شاعری اسلامی بودو با تقدمی که در شعر داشت بسیار سجع میگفت و بسیارهجو میکرد. بین وی و رماح بن ابرد معروف به ابن میاده هجوها رفته که در بیشتر آن پیروزی رماح راست . حکم در هجو ام جحدر دختر حسان المریة که ابن میاده را بر وی برتری داده بود اشعاری گوید که مطلع آن این است :
الاعوقبت فی قبرها ام جحدر
و لالقیت الا الکلالیب و الجمرا.
رجوع به معجم الادباء شود.
واژه های همانند
۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بصری انصاری ، مکنی به ابی غسان . محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ مکنی به ابی حمدان . محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعد الایلی ، مکنی به ابی عبداﷲ. محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعد خطاف ، مکنی به ابی سلمة. محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ العجلی ،مکنی به ابی نعمان . محدث است و از شعبه روایت کند.
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خراسانی ، قاضی بلخ ، مکنی به ابی مطیع. محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ](اِخ ) ابن عبدل بن جبلة بن عمروبن ثعلبه . از شاعران بزرگ دربار امویان است . نسبت وی بخزیمةبن مدرکة اسدی فاخری کوفی میرسد....
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عطیة الدباغ ، مکنی به ابی عزة. محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عمرالرعینی شامی ، مکنی به ابی سلیمان . محدث است .
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عمروبن مجدع غفاری . یکی از صحابه است . وی برادر رافعبن عمرو بود. پس از رحلت حضرت رسول (ص ) در بصره سکونت گزید...