اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حلقه زن

نویسه گردانی: ḤLQH ZN
حلقه زن . [ ح َ ق َ / ق ِ زَ ] (نف مرکب ) طالب فتح باب . گدا. کوبنده ٔ حلقه . آنکه حلقه بر در کوبد :
حلقه زن خانه بدوش توایم
چون در تو حلقه بگوش توایم .

نظامی .


پس مثال تو چو آن حلقه زنی است
کز درونش خواجه گوید خواجه نیست .

مولوی .


سرهاست درین سودا چون حلقه زنان بر در
تا بخت بلند این در بر روی که بگشاید.

سعدی .


|| معلم را نیز گویند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.