اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حمدة

نویسه گردانی: ḤMD
حمدة. [ ح َ دَ ] (اِخ ) حمدونة. دختر زیادبن تغبی . وی از قریه ٔ بادی از اعمال وادی آش باشد. حمدة ادیبه ای بزرگوار و شاعره ای صاحب جمال و مال بود باپارسائی و پاکدامنی . جز اینکه دوستی ادب وی را وامیداشت که با اهل آن بیامیزد. این آمیزش با پاکدامنی همراه بود. وی را شاعره ٔ اندلس لقب دادند. او راست :
و لما ابی الواشون الا فراقنا
و ما لهم عندی و عندک من ثار
و شنواعلی اسماعنا کل غارة
و قل حماتی عند ذاک و انصاری
غزوتهم من مقلتیک و ادمعی
و من نفسی بالسیف و السیل و النار.

(از معجم الادباء).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
حمدة. [ ح َ دَ ] (ع ص ) محمودة. (از اقرب الموارد): امراءة حمدة؛ اَی محمودة. (اقرب الموارد).
حمدة. [ ح ُ م َ دَ ] (ع ص ) بسیار ستاینده . (منتهی الارب ). بسیار حمدکننده اشیاء را. (اقرب الموارد).
حمده . [ ح َ دَ ] (اِخ ) بنت واثق الهیتینه . یکی از زنان بسیار دانشمند که در حدیث و فقه و دیگر علوم عصر خویش تبحر داشت . و در اواخر قرن چهار...
هم ده . [ هََ دِه ْ ] (ص مرکب ) دو تن که در یک ده زاده شوند یا در یک ده زندگی کنند. (یادداشت مؤلف ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.