اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حمل کردن

نویسه گردانی: ḤML KRDN
حمل کردن . [ ح َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بردن . کشیدن . بار کردن . برداشتن . || نسبت کردن . اسناد کردن . اسناد دادن . فرض کردن . احتمال دادن : و اگر نادانی این اشارت را که بازنموده شده است بر هزل حمل کند... (کلیله و دمنه ).
آن به که چون منی نرسددر وصال دوست
تا ضعف خویش حمل کند بر کمال دوست .

سعدی .


بر آن حمل کردند یاران پیر
که پروای خدمت ندارد فقیر.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.