اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حمة

نویسه گردانی: ḤM
حمة. [ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) (یعنی چشمه های آب داغ ) یکی از شهرهای حصار دار لفتالی میباشد. (یوشع 19 : 25). و دور نیست که همان حمام یا چشمه های گرمی باشد که بمسافت یک میل بجنوب طبریه واقع و همواره بواسطه آبهای کبریتش معروف بوده ، بموافق طب شست و شودر آنها برای بعضی امراض جلدیه نافع بود. لکن بهیچوجه از آنها نتوان آشامید و بالفرض باعث تهوع و غثیان شود. در حوالی این چشمه ، آثار شهری نمودار است که دور نیست حمون و حموت دور باشد. (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
همه فن حریف . [ هََ م َ / م ِف َ ح َ ] (ص مرکب ) کسی که تن به هر کار میدهد یا از عهده ٔ هر کار خوب یا بد برمی آید. (یادداشت مؤلف ).
از این سه واژه، یکی (همه) پارسی و آن دو عربی است؛ و پارسی چایگزین برای هر سه این است: هَندوََر handvar که واژه ای اوستایی می باشد
گردنه ٔ همه کس . [ گ َ دَ ن َ ی ِ هََ م َ ک َ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه سنندج به همدان میان داشلاق و همه کس ، واقع در 130700گزی سنندج .
قدمگاه همه هینگ . [ ق َ دَ هََ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند. در 21هزارگزی جنوب باختری شوسف و 19هزارگزی باختر...
همه‌خدایی یا پانتئیسم (به انگلیسی: Pantheism) باور به این موضوع است که واقعیت با الوهیت یکسان است یا همه چیز از همه چیز ساخته شده‌است (خدا همه چیز است...
سوطیرا، یا رهایی‌بخش بزرگ یک معجون همه‌کاره است. این معجون در بسیاری از بیماری رهایی‌بخش انسان است. محتویات [نمایش] [ویرایش]خواص در بیماری صرع،...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.