اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حوادث

نویسه گردانی: ḤWʼDṮ
حوادث . [ ح َ دِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حادثه . (منتهی الارب ). پیش آمدها. سختیها و بلاهای زمانه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بلا وحادثه و ماجرا و عارضه . (ناظم الاطباء) :
از علم سپر کن که بر حوادث
از علم قویتر سپر نباشد.

ناصرخسرو.


حوادث از فلک و روزگار نیست عجب
فلک همیشه چنین بود و روزگار چنین .

معزی .


بزیر سنگ حوادث فتاده را چه طریق
جز آنقدر که بپهلو چو مار برگردد.

سعدی .


بحوادث متفرق نشوند اهل بهشت
طفل باشد که ببانگ جرسی برخیزد.

سعدی .


- حوادث الدهر ؛ سختیها و بلاهای زمانه . (ناظم الاطباء).
- حوادث روزگار؛ ریب المنون . بلاهای زمانه . || سرگذشت . (ناظم الاطباء).
- حوادث نگار ؛ خبرنگار. واقعه نگار.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خط حوادث . [ خ َطْ طِ ح َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از معدوم شدن حوادثات باشد. (از ناظم الاطباء).
حوادث زده . [ ح َ دِ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بدبخت . (از ناظم الاطباء). بی طالع و بی نصیب . (ناظم الاطباء).
بیت حوادث . [ ب َ / ب ِ ت ِ ح َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا. (انجمن آرا).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.