اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حور

نویسه گردانی: ḤWR
حور. (ع مص ) بازگشتن . || کاستن . (منتهی الارب ). کم گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (حامص )هلاکی . (منتهی الارب ). هلاک . (اقرب الموارد). || نقصان . (منتهی الارب ). نقص . (اقرب الموارد): حورفی محارة؛ نقصان در نقصان است . انه فی حور و بور؛ او در بیکاری و بیحاصلی است یا در گمراهی است . || (ص ) ج ِ احور. || ج ِ حوراء. (منتهی الارب ). || (اِ) آرد که از دستاس بیرون آید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حَور شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
چشمه ٔ هور. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آفتاب . (ناظم الاطباء). کنایه از خورشید و نور آن . چشمه ٔ نور : نور گیتی فروز و چش...
دامان هور. (اِخ ) از شهرهای مصر. دارای 48هزار سکنه .
گنبد هور و ماه . [ گُم ْ ب َ دِ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : پدر بر پدر شهریارست شاه بنازد بدو گنبد هور و ماه . فردوسی .رجو...
هوور/تون یا تونه نام چند نوع ماهی بزرگ اقیانوسی از خانواده تون‌ماهیان (به انگلیسی: Scombridea) است. این نوع ماهی سریع شنا می کند و سرعت حرکت آن به ۷۰ ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.