حوش و بوش
نویسه گردانی:
ḤWŠ W BWŠ
حوش و بوش . [ ح َ / حُو ش ُ ب َ / بُو ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ، از اتباع ) اطراف و کرّ و فر و شهرت و قدرت : غلامات منتصر بیک صولت حوش و بوش او را چون حروف تهجی از هم بپراکندند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). اموالی بی حد حاصل کرد و او را حوش و بوشی جمع شد. (المضاف الی بدایع الازمان ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
هوش و بوش . [ هََ / هُو ش ُ ب َ / بُو ] (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول ، هیاهو. اشتلم . (یادداشت مؤلف ). سعی و کوشش .- امثال : با اینهمه هوش و...