گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خار نویسه گردانی: ḴAR خار. (ع اِ) اختیار تنفیذ یا فسخ یک معامله در ظرف زمان معین برای این اختیار. (فهرست لغات عربی به انگلیسی سالم القربه فی احکام الحسبة ص 102) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه واژه معنی بیهوده خوار بیهوده خوار. [ دَ / دِ خوا / خا ] (نف مرکب ) مسرف . مبذر. آنکه بیجا خرج کند. ولخرج . باددست . و نیز رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 333 شود. سردره ٔ خوار سردره ٔ خوار. [ س َ دَ رِ ی ِ خوا / خا ] (اِخ ) محلی میان ایوان کی تا قشلاق گرمسار. رجوع به ترکیب سردره خوار ذیل خوار و ایران باستان ج 1 ص ... خفیف و خوار خفیف و خوار. [ خ َ ف ُ خوا / خا ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) سبک . بیمقدار. حقیر. ذلیل . بیقدر. ناچیز. خوار. (یادداشت بخط مؤلف ). خوار پنداشتن خوار پنداشتن . [ خوا / خا پ ِ ت َ ](مص مرکب ) تذلیل . اذلال . استذلال . (یادداشت مؤلف ). استخوان خوار استخوان خوار. [ اُ ت ُ خوا / خا خوا / خا ] (اِ مرکب ) هما. همای . استخوان رُبا. (آنندراج ). استخوان رند. (زمخشری ). استخوان رنگ . (آنندراج ). رَخمه . ... بیستگانی خوار بیستگانی خوار. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) مواجب خوار.جیره خوار. ماهیانه بگیر. در عداد لشکریان مواجب بگیر : مولازاده ای را بیاوردند و بیستگانی خوار بو... خوار گردانیدن خوار گردانیدن . [ خوا / خا گ َ دَ ] (مص مرکب ) خوار کردن . بی اعتبار گردانیدن . پست گردانیدن . تخذیل . ارغام . (یادداشت بخط مؤلف ). || هلاک گرد... مرغ ماهی خوار مرغ ماهی خوار. [ م ُ غ ِ خوا / خا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ پرنده ای از راسته ٔ پرده پایان و با پای کوتاه و دمی دراز و نوکی خمیده همانند ... پشتواره ی خوار این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. استر مرده خوار این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ صفحه ۲۵ از ۲۶ ۲۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود