گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خار نشستن نویسه گردانی: ḴAR NŠSTN خار نشستن . [ ن ِ ش َ / ش ِ ت َ ] (مص مرکب ) مرادف خارخلیدن . رجوع به خار نشاندن شود : این خار غم که در دل بلبل نشسته است از خون گل خمار خود اول شکسته است .صائب (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود