خاش خش
نویسه گردانی:
ḴAŠ ḴŠ
خاش خش . [ خ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) این لغت از توابع است و معنی آن خاش ریزه باشد. (فرهنگ جهانگیری ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خاش وخش . [ ش ُ خ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) قماش ریز را گویند که از دم مقراض استادان خیاط و پوستین دوز بدست آید. قماش ریزه بود. (فرهنگ اسدی ...
خش و خاش . [ خ َ ش ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) ریز و پیز. خش و خاشاک . قماش ریزه . هر چیز که افکندنی و دور انداختنی بود. (برهان قاطع).