اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خاک روب

نویسه گردانی: ḴAK RWB
خاک روب . (نف مرکب ) کَنّاس . (دهار) (آنندراج ). آنکه خاک روبد :
خاک روبی است بنده خاقانی
کز قبول تو نامور گردد.

خاقانی .


شاهنشه دو کون محمد که هر صباح
آید بخاک روب درش بر سر آفتاب .

علی خراسانی (از آنندراج ).


|| (اِ مرکب ) نخج . گیائی درشت باشد که خاک روبان بدان زمین روبند. (فرهنگ اسدی ). جاروب . (آنندراج ). آنچه بدان خاک روبند :
گر چنین جلوه کند مغبچه ٔ باده فروش
خاکروب در میخانه کنم مژگان را.

حافظ.


چون پر و بال سمندر خاک روب آتشم
ننگ می آید ببوی گل هم آغوشی مرا.

طالب آملی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
طالب خاکروب . [ ل ِ ب ِ ] (اِخ ) صاحب کتاب النقض ذیل احوال ابوالقاسم بن عبدویه آرد: شخصی اصولی مذهب و شیعی بوده پادشاه وقت او را بسبب ف...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.