خاک فراموشان . [ ک ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قبر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). خاک . زندان خاموشان . کوچه ٔخموشان . فرجامگاه . (مجموعه ٔ مترادفات )
: نیم من دانه ای صائب بساط آفرینش را
که در خاک فراموشان کند دنیا فراموشم .
صائب (از مجموعه ٔ مترادفات ).
مرا از دل غباری نیست از خاک فراموشان
که بی مانع در آنجا می توان خاکی بسر کردن .
شفیع اثر (از مجموعه ٔ مترادفات ).