خاکی
نویسه گردانی:
ḴAKY
خاکی . (اِخ ) نام محلی است کنار راه تبریز و سراب میان کرد کندی و دوز دوزان در 76800 گزی تبریز. دهی است جزء دهستان ابرغان . بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در 45 هزارگزی باختر سراب و 2 هزارگزی شوسه سراب به تبریز. ناحیه ای است جلگه ای با آب و هوای معتدل و 823 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان ترکی است . آب آنجا از چاه و محصول آن غلات و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و گله داری وراه ارابه رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۳ ثانیه
صندوق خاکی . [ ص َ ق ِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کالبد. تن . بدن : چون نیندیشی که بی حاجت روان پاک راایزد دانا در این صندوق خاکی چون دمید.ن...
کلاته خاکی . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند. محلی جلگه ای و گرم سیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
خاکی دهلوی . [ دِ ل َ ] (اِخ ) میرزا محمد صالح . معاصر محمدپادشاه است و شعرش در روز روشن آمده است . (از الذریعه قسم اول جزء نهم ص 282).
گردنه ٔ خاکی . [گ َ ن َ ی ِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالاشهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
خاکی شیرازی . [ی ِ ] (اِخ ) وی یکی از دراویش و شعراء است . هدایت در«ریاض العارفین » شرح حال او را چنین می آورد: اسم اومیرزا امین ، فقیری اس...
خاکی شیرازی . [ ی ِ ] (اِخ ) یکی از شعرای دوره ٔ شاه طهماسب صفوی است و این بیت از اوست :بر تربت خاکی ز کرم یار گذر کردکوجان که فدای قدم...
خاکی کاشغری . [ ی ِ غ َ ] (اِخ ) یکی از شعراست که مسلک عرفان نیز داشته و این بیت او راست :بیچاره آن که دل به تو نامهربان دهدآخر در آرزو...
خاکی خراسانی (امامقلی =بنده امام) نام یکی از شاعران فارسی زبان ؛در قرن 11 هجری قمری، معاصر با شاه عباس صفوی می باشد زادگاه وی دیزباد قریه ای در 70 کیل...
هفت آب خاکی . [ هََ ب ِ ] (اِ مرکب ) مراد هفت دریای دنیاست . (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامه ). هفت آب . رجوع به هفت آب شود.
خاکی خراسانی . [خ ُ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای ایران است و هدایت در ریاض العارفین شرح حال او را چنین آرد: نام او مولانا لطفعلی والدش از ا...