خاکی
نویسه گردانی:
ḴAKY
خاکی . (اِخ ) دهی است از دهستان تنگ گزی بخش اردل شهرستان شهر کرد واقع در 70 هزارگزی شمال باختر اردل و 18 هزارگزی راه کوهرنگ . ناحیه ای است کوهستانی با آب وهوای معتدل و 227 تن سکنه که زبانشان فارسی و لری ومذهبشان شیعه است . آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و پشم و روغن است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس و جاجیم بافی میباشد. راه آنجا مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
صندوق خاکی . [ ص َ ق ِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کالبد. تن . بدن : چون نیندیشی که بی حاجت روان پاک راایزد دانا در این صندوق خاکی چون دمید.ن...
کلاته خاکی . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند. محلی جلگه ای و گرم سیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
خاکی دهلوی . [ دِ ل َ ] (اِخ ) میرزا محمد صالح . معاصر محمدپادشاه است و شعرش در روز روشن آمده است . (از الذریعه قسم اول جزء نهم ص 282).
گردنه ٔ خاکی . [گ َ ن َ ی ِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالاشهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
خاکی شیرازی . [ی ِ ] (اِخ ) وی یکی از دراویش و شعراء است . هدایت در«ریاض العارفین » شرح حال او را چنین می آورد: اسم اومیرزا امین ، فقیری اس...
خاکی شیرازی . [ ی ِ ] (اِخ ) یکی از شعرای دوره ٔ شاه طهماسب صفوی است و این بیت از اوست :بر تربت خاکی ز کرم یار گذر کردکوجان که فدای قدم...
خاکی کاشغری . [ ی ِ غ َ ] (اِخ ) یکی از شعراست که مسلک عرفان نیز داشته و این بیت او راست :بیچاره آن که دل به تو نامهربان دهدآخر در آرزو...
خاکی خراسانی (امامقلی =بنده امام) نام یکی از شاعران فارسی زبان ؛در قرن 11 هجری قمری، معاصر با شاه عباس صفوی می باشد زادگاه وی دیزباد قریه ای در 70 کیل...
هفت آب خاکی . [ هََ ب ِ ] (اِ مرکب ) مراد هفت دریای دنیاست . (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامه ). هفت آب . رجوع به هفت آب شود.
خاکی خراسانی . [خ ُ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای ایران است و هدایت در ریاض العارفین شرح حال او را چنین آرد: نام او مولانا لطفعلی والدش از ا...