خالد سلیمانیه ای . [ ل ِ دِ س ُ ل َ نی ی َ ] (اِخ ) وی یکی از صوفیان است و هدایت در ریاض العارفین شرح حال او را چنین آورده است : و هو فخرالعارفین و زین السالکین شیخ خالد و در کمالات صوری و معنوی واحد است . اصلش از اکراد سلیمانیه و در بغداد صاحب خانقاه و دستگاه به صحبت علما و فضلای معاصرین رسیده ، و سالها در بادیه ٔ تحصیل و طلب دویده ، و در خدمت عرفا و مشایخ این عهد ریاضات کشیده تا باده ٔ معرفت چشیده . همواره آستانش ملجاء فقیران و پیوسته محفلش مجمع امیران . به همت و سخاوت معروف و به طاعت و عبادت موصوف . سلاسل بسیار دیده و طریقه ٔ نقشبندیة گزیده اکنون سلسله ٔ علیه ٔ نقشبندیة را بوجودش افتخار است و شیخ بالاستحقاق و استقلال آن دیار است . از بلاد بعیده طالبان خدمتش مخصوص تقبیل حضرتش می آیند و به مفتاح توجه و التفاتش قفل گنجینه ٔ طلب می گشایند از کثرت مریدین پاشای بغداد از وی متوهم شده شیخ از بغداد به روم آمده اکنون در روم بسر می برد این چند بیت از اوست :
طبیبان جمله ام از چاره واماندندو من آخر
بدردی یافتم درمان دل دیوانه ٔ خود را.
و نیز او راست این بیت :
اگر مرد راهی در دوست باز است
وگر قصه جویی حکایت دراز است .
(از ریاض العارفین ص 167).
هدایت در ج
2 مجمع الفصحاء چ
1 تهران ص
111 از او بنام خالد کرد سلیمانیه ای نام میبرد.