اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خالی السیر

نویسه گردانی: ḴALY ʼLSYR
خالی السیر. [ ل ِ یُس ْ س َ / س ِ ] (ع ص مرکب ) تنهارو.(شرفنامه ٔ منیری ). در اصطلاح منجمان : قمر را خالی السیر وقتی گویند که نظر هیچ کوکب به او نباشد و هرگاه حیات حیوانی مسلوب گردد هیچ کوکب را با طالع او سعد یا نحس نباشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || کوکبی که از کوکبی بازگردد در اول برج و بهیچ کوکبی متصل نشود ۞ :
اتصالات فلک دانم و دل را بقیاس
خالی السیر ز شیطان بخراسان یابم .

خاقانی .


شدم از سعد اتصال دو رکن
خالی السیر ز آفت اشرار.

خاقانی .


اجسام وحش گشته ز ارواح خالی السیر
از تیغ شه که دین را سعد است زاتصالش .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.