اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خالی داشتن

نویسه گردانی: ḴALY DʼŠTN
خالی داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) تهی داشتن :
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی .

سعدی (گلستان ).


|| خلوت کردن با ۞ : امیر از سرای برآمد و بر ایشان خالی داشت تا نماز دیگر. (تاریخ بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.