خالی یافتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) تهی یافتن
: همی جست و روزیش خالی بیافت
بمردی بگفتار اندر شتافت .
فردوسی .
|| بخلوت یافتن . تنها یافتن . اِخلاء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی )
: پس وزیر ابوعبداﷲ مهدی را خالی بیافت ، آغالش کرد. (مجمل التواریخ والقصص ).