خان عالم
نویسه گردانی:
ḴAN ʽALM
خان عالم . [ ن ِ ل َ ] (اِخ ) برخورداربیک . یکی از امراءو بزرگان هند است که در دوره ٔ شاه عباس اول بسفارت از طرف جهانگیرشاه ملک هند با اسباب و یراق و تجملات بزرگانه به ایران آمد و در وقت بازگشت شاه عباس نیز زینل بیک بیگدلی شاملوتو شمال باشی را متقابلاً همراه او به رسالت بهند فرستاد. خان عالم چون بهند رسید در اثر لطف و محبت شاه عباس شروع بمدح و ثنای او کرد و بدین جهت از نظر جهانگیرشاه افتاد. شرح حال او در تذکره ٔ نصرآبادی و صبح گلشن آمده است . این بیت از اوست :
لباس آل ببر کرده شوخ مهوش من
بجلوه آمده و تیز کرده آتش من .
(از عالم آرا چ 2 صص 951 - 993 و الذریعه قسم 1 جزء 9 ص 285 و صبح گلشن ص 151).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
علم خان . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل واقع در 30 هزارگزی شمال خاوری سکوهه ، نزدیک مرز افغانستان . ...
علم خان . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل واقع در 4 هزارگزی جنوب ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان . ناحیه ایست جلگ...
علم خوان . [ ع ِخوا / خا ] (نف مرکب ) درس خوان و محصل علم . (ناظم الاطباء). خواننده ٔ علم . آنکه دانش بخواند : علم خوان همچو علم دان نبودزآنکه...
سید میر محمد امیر عالم خان (۱۹۴۴ - ۱۸۸۰)، آخرین امیر بخارا پیش از چیرگی کامل حکومت اتحاد جماهیر شوروی بر منطقه ماوراءالنهر بود. با وجودی که از سال ۱۸۷...