خانة
نویسه گردانی:
ḴAN
خانة. [ ن َ / ن ِ ] (ع مص ) دغلی و نادرستی کردن . (آنندراج ). رجوع به «خیانت » شود.
واژه های همانند
۵۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
خانه وار. [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانوار. جمعیت یک خانه و نوعاً هر پنج نفر را یک خانوار یا خانه وار میگویند. (ناظم الاطباء):«هر خانه وار باید د...
خانه یکی . [ ن َ / ن ِ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) باشندگان در یک خانه . (ناظم الاطباء). همخانه . (آنندراج ). نعت است برای ساکنان در یک خانه : بنگ...
هفت خانه . [ هََ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر که 250 تن سکنه دارد. آب آن از قنات ، محصول عمده اش غله ، پنبه ، زیره ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
موزه، محل نگهداری گنجینههای تاریخی یک سرزمین
مال خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه ای که مال و متاع در آن نهند. (آنندراج ). بیت المال و خزانه و انبار. (ناظم الاطباء).
نحل خانه . [ ن َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) کندوی زنبور. لانه ٔ زنبور عسل : آنکه از نحل خانه گیرد شهدبزند نحلش ارچه نگزاید.خاقانی .