خانه بریدن . [ ن َ
/ ن ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) غارت کردن . دزدی کردن . چون : شب خانه یا دکانش را بریدند، چنانکه در خانه هیچ نماند. (از آنندراج )
: میتراشد خامه بهر شعر گفتن مدعی
میبرد دیگر نمیدانم کدامین خانه را.
اشرف (از آنندراج ).
همیشه گرچه دزد غارت اندیش
بریدی خانه ٔ مردم ازین بیش .
سلیم .