اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خانه خدا

نویسه گردانی: ḴANH ḴDʼ
خانه خدا. [ ن َ / ن ِ خ ُ ] (اِ مرکب ) خداوند خانه . صاحبخانه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) :
گرچه بباطل اختران افسر عاجزان برند
اوست مظفری بحق خانه خدای مملکت .

خاقانی .


دل خوان تو شد خواه روی خواه نشینی
بر تونرسد حکم که تو خانه خدایی .

خاقانی .


مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت
گر بسنگش بزنی جای دگر می نرود.

سعدی .


کعبه ٔ دولتی و ظل خدا خانه خداست .

سلمان ساوجی .


تو چون گدای کاهل جاهل نشسته ای
بر در خموش و خانه خدا از تو بی خبر.

قاآنی .


|| نمازگاه . (ناظم الاطباء). مسجد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خانه خدا. [ ن ِ خ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 29 هزارگزی شمال کرمانشاه و سه هزارگزی خاو...
خانه ٔ خدا. [ ن َ / ن ِی ِ خ ُ ] (اِخ ) کعبه . مسجد الحرام . (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.