اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خانه کن

نویسه گردانی: ḴANH KN
خانه کن . [ ن َ / ن ِ ک َ ] (نف مرکب ) مسرف . خانه براندازنده . ناخلف . مدبر که خانه ٔ پدر براندازد. (شرفنامه ٔ منیری ). خانه ویران کننده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری ). خانه روب :
ما که و اختیار چه کاین شجره است آن ما
بد پسران خانه کن بادسران سرسری .

خاقانی .


|| کنایه از پسر ساده که با عشاق صحبت دارد و هرچه دریابد از ایشان بتصرف خود آرد. (آنندراج ) :
خرابت کند شاهد خانه کن
برو خانه آباد گردان بزن .

سعدی (از انجمن آرای ناصری ).


|| (ق مرکب ) بنه کن : «خانه کن از این محل به محل دیگر رفتم ». یعنی : با تمام اهل وعیال و مال و حشم و متعلقات از اینجا بدانجا شدم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خانه خراب کن . [ ن َ / ن ِ خ َ ک ُ ] (نف مرکب مرخم ) خراب کننده ٔ خانه . کنایه از بدبخت کننده .تهیدست کننده . باعث خانه خرابی . زیان فاحش رسانند...
خانه ویران کن . [ ن َ / ن ِ ک ُ ] (نف مرکب ) خانه بربادده . خانه برانداز، خانه خراب کن . خراب کننده ٔ خانه : منجنیقی بود بزیور و زیب خانه ویران کن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.