اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خاوری

نویسه گردانی: ḴAWRY
خاوری . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب بخاور. || کنایه از آفتاب عالمتاب است :
هرسنگ را کز ساحری کرد و صبا میناگری
از خشت زر خاوری میناش دینار آمده .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خاوری لاهیجی . [ وَ ی ِ ] (اِخ ) یکی از شعرای پارسی گوی هند است که بعدها تجلی تخلص کرد و در تذکره ٔ نصرآبادی ذیل تجلی لاهیجی چنین آمده : ...
خاوری سمنانی . [ وَ ی ِ س ِ ] (اِخ ) وی یکی از شعرا است و در تذکره ٔ روز روشن ترجمه ٔ حال و شعر او آمده است . (از الذریعه الی تصانیف الشیعه ...
خاوری شیرازی . [ وَ ی ِ ] (اِخ ) نام او میرزا فضل اﷲ است و هدایت در مجمع الفصحاء چ 1 ج 2 ص 126 آورده : «اسم او میرزا فضل اﷲ و بطناً صبیه زاده ٔ ...
خاوری سمرقندی . [ وَ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) وی از شعرای سمرقند است و در مجالس النفایس ص 47 چنین آمده است : مولانا خاوری هم از سمرقند است ...
خاوری ابیوردی . [ وَ ی ِ اَ وَ ] (اِخ ) تخلص یکی از شعرای ابیورد است که بعدها «سودائی » تخلص کرد. در حبیب السیر شرح حال او چنین آمده است :«...
خاوری مناستری . [ وَ ی ِ م َ س ِ ت َ ] (اِخ ) علی خاوری . از شاعران عثمانی در قرن دهم هجری است . مولدش مناستر است و چندی بتدریس و قضای ناح...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.