اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خبر آمدن

نویسه گردانی: ḴBR ʼAMDN
خبر آمدن . [ خ َ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) اطلاع آمدن . از مطلبی آگهی بدست آمدن . مطلع شدن :
بعاقبت خبر آمد که مرد ظالم مرد
بسیم سوختگان زرنگار کرده سرای .

سعدی .


مه دو هفته اسیرش گرفت و بند نهاد
دوهفته رفت که از وی خبر نیآمد بیش .

سعدی (خواتیم ).


یا مسافر که درین بادیه سرگردان شد
دیگر از وی خبر و نام و نشان می آید.

سعدی (بدایع).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.