اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خبیثة

نویسه گردانی: ḴBYṮ
خبیثة. [ خ َ ث َ ] (ع ص ) مؤنث خبیث است به معنی ناپاک . ج ، خَبیثات ، خَبائث .
- ارواح خبیثه ؛ ۞ ارواح پلید. ارواح ناپاک . مقابل ارواح طیبه ۞ .
- شجرة خبیثة ؛ درخت تلخ گوهر. منه : من اکل من هذه الشجرة الخبیثة فلایقربن مجلسنا. (از اقرب الموارد): و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة. (قرآن 26/14).
- || درخت حنظل . (آنندراج ).
- || گیاه کشوث . (منتهی الارب ) ۞ .
- قروح خبیثه ؛ زخمهای منکر دیرعلاج . زخمهای علاج ناپذیر.
|| گیاه کریه الطعم و بدبو. (از اقرب الموارد).
- کلمه ٔ خبیثه ؛ کلمه ٔ زشت . مقابل کلمه ٔ طیبه : و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثت من فوق الارض مالها من قرار. (قرآن 26/14).
|| ردیه . مقابل سلیمه و جیدة. (یادداشت بخط مؤلف ). || زانیه . زن بدکاره . زن فاجره . زن زشتکار.(یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خبیثات : الخبیثات للخبیثین . (قرآن 26/24).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خبیصة. [ خ َ ص َ ] (ع اِ) افروشه . (مهذب السماء). نوعی خاص از خبیص . (یادداشت بخط مؤلف ). ج ، اخبصه .
خبیسه . [ خ َ س َ ] (ع اِ) غنیمت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.