گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خت نویسه گردانی: ḴT خت . [ خ َت ت ] (ع مص ) با نیزه پشت سرهم زدن ۞ . (از متن اللغة) (اقرب الموارد)(معجم الوسیط) (تاج العروس ) (متن اللغة) (البستان ). || استحیا. || (اِ) شیئی پست . (یاقوت در معجم البلدان ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه واژه معنی خط ضامنی خط ضامنی . [ خ َطْ طِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سند کفالت و ضمانت . (ناظم الاطباء). خط غلامی خط غلامی . [ خ َطْ طِ غ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خط بندگی . مقابل خط آزادگی . (از آنندراج ). عهدنامه ٔ بندگی . (ناظم الاطباء). مشکین خط مشکین خط. [ م ُ / م ِ خ َ ] (ص مرکب ) مشکین کلاله . ومشکین کمند از اسماء معشوق است . (بهار عجم ) (آنندراج ). که خط او چون مشک باشد به رنگ و بوی... واصل خط واصل خط. [ ص ِ خ َ ] (اِ مرکب ) قبض رسید. قبض وصول . یافته بر وزن بافته قبض الوصول و حجت و واصل خط را گویند. (برهان ). صلیبی خط صلیبی خط. [ ص َ خ َ ] (اِ مرکب ) کنایه از خط چهارگوشه . || در سکندرنامه مراد از جریب مساحت [ است ]. (غیاث اللغات ). غالیه خط غالیه خط. [ ی َ / ی ِ خ َ ] (ص مرکب ) آنکه ریش او مشکین و سیاه باشد : چابک و سروقد و زیباروی غالیه خط جوان مشکین موی . نظامی .آن غالیه خط گر س... خط مستقیم خط مستقیم . [ خ َطْ طِ م ُ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط راست . (آنندراج ). اقصر خطی که مابین دو نقطه ٔ مفروضه رسم کنند. (ناظم الاطباء). خطی... خط مسلمی خط مسلمی . [ خ َطْ طِ م ُ سَل ْ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل خط معزولی . (آنندراج ) : قدم ز میکده بیرون منه که چون خط جام خط مسلمی اند... خط متوازی خط متوازی . [ خ َطْ طِ م ُ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی که در موازات خط دیگری واقع شود. (ناظم الاطباء). خط مجموع خط مجموع . [ خ َطْطِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ خط رمز. خط تندنویس . خطی که از یک عده علامات ترکیب شده و برای نوشتن قول و گفتاری بک... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ صفحه ۱۶ از ۲۵ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود