گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ختایی نویسه گردانی: ḴTAYY ختایی . [ خ َ ] (ص نسبی ) منسوب به ختا : گر نامه کند شاه سوی قیصر رومی ور پیک فرستد سوی فغفور ختایی .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی سنبل ختایی سنبل ختایی . [ سُم ْ ب ُ ل ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ بسیار شبیه به گلپر است و در نقاط مرطوب کاشته میشود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 236... ختائی ختائی . [ خ َ ] (ص نسبی ) منسوب بختا که نام ناحیتی است بچین : ترک ختائی شده یعنی چو ماه زلف خطا بر زده زیر کلاه . نظامی .|| (اِ) هرپارچه... ختائی ختائی .[ خ َ ] (اِخ ) نام تیره ای است از ایل آقاجری کهکیلویه از ایلات فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88). خطائی خطائی . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خطیئة. خطایا. (منتهی الارب ). رجوع به خطایا شود. خطائی خطائی . [ خ َ ] (اِ) قسمی پارچه بوده است :از ابریسک و کمخای خطائی . نظامی قاری .|| قسمی سوسن . || قسمی خشت پخته بزرگتر از آجر متداول . (... خطائی خطائی . [ خ َ ] (اِخ ) رجوع به اسماعیل صفوی شود. خطائی خطائی . [ خ َ ] (اِخ ) مولانازاده . از جمله کسانی است که بر شرح مفتاح سیدشریف حاشیه نگاشته . (یادداشت بخط مؤلف ). خطائی خطائی . [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 383 تن سکنه است . محصول آنجا غلات ، چغندر، توتون و حبوبا... بی خطایی بی خطایی . [ خ َ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی خطا. خطا نکردن . اشتباه نکردن :چون کز تو وفاست بیوفایی پیش تو خطاست بیخطایی .نظامی . گاو خطایی گاو خطایی . [ وِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ کژگاو.غژغاو. نوعی از گاومیش که دمی مانند دم اسب دارد. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود