اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ختایی

نویسه گردانی: ḴTAYY
ختایی . [ خ َ ] (ص نسبی ) منسوب به ختا :
گر نامه کند شاه سوی قیصر رومی
ور پیک فرستد سوی فغفور ختایی .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
گل خطایی . [ گ ُ ل ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بوته ای است خوشرنگ و آنرا نظر نیز خوانند. (آنندراج ) : فغان که شعله کند سرخ و سبز و زرد از...
شاه خطایی . [ خ َ ] (اِ مرکب ) نام یکی از آهنگهای دستگاه نوا و شور است در موسیقی . (فرهنگ نظام ). رجوع به کلمه ٔ آهنگ شود.
حب خطائی . [ ح َب ْ ب ِ خ َ ] (ع اِ مرکب ) دند است که به هندی جمال کوته و حپال کوته نامند.
خطائی بچه . [ خ َ ب َ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) بچه ٔ اهل خطا. کنایه از بچه ٔ زیبا و خوبروست : تو خطائی بچه ای از تو خطا نیست عجب کآنکه از اهل صوا...
چای خطائی . [ خ َ ](اِ مرکب ) نباتی است ساقش زیاده بر دو ذرع و سرخ و برگش مایل به بنفشی گرم باعتدال و تر و ملین و منضج و مقوی هاضمه و...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تنزوی ختائی . [ ] (اِ مرکب ) قرصی است مصنوع سرخ مایل به تیرگی و بعضی مایل به سبزی و اغبر و این قسم عصاره ٔ گیاهی است . و سرخ او مغشو...
جدوار خطائی .[ ج َدْ رِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکنوع از جدوار که رنگ آن بنفش زند و از قسم دیگر آن که هندی باشد بهتر است . (از بحر الج...
اسلیم خطائی . [ اِ خ َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) نوعی از نقاشی و گره بندی که بر گرد نقشها سازند و آنرا بند رومی نیز گویند، و تنها اسلیمی و سلمی نی...
خیری خطائی . [ ی ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوع سیاه خیری است و در مداوا کمتر مستعمل است . رجوع به خیری شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.