اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ختلی

نویسه گردانی: ḴTLY
ختلی . [ خ َ ] (ص نسبی ) منسوب بختل باشد که نام ولایتی است از بدخشان . (برهان قاطع). از آنجا که «ختل » و «ختلان » یک نقطه است . (حواشی چهار مقاله نظامی عروضی ص 40). قول کسانی که ختلی را منسوب به «ختلان » میدانند نیز صحیح میباشد گرچه سمعانی در «انساب » تردید کرده و گفته است ختلی منسوب به خَتَّل است و آن قریه ای است در راه خراسان و بنا بقولی منسوب است به ختلان که عبارت از بلاد مجتمعه ٔ واقعه در پشت بلخ می باشد :
چغانی و بلخی و ختلی روان
بخاری و از غرچگان مؤبدان .

فردوسی .


یکی کرباس خرجی دادگان را
نپوشد هیچ ختلی و بکیجی .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ختلی . [ خ َ ] ۞ (ص ) فریبنده . (شرفنامه ٔ منیری ) (غیاث اللغات ) (برهان قاطع).
ختلی . [ خ َ ] (ص نسبی ، اِ) اسبی که از ختل آورند. (از برهان قاطع). اسبی که از ختلانش آرند. (شرفنامه ٔ منیری ). اسب خوب . (غیاث اللغات ) : ...
ختلی خرام . [ خ َ خ َ ] (ص مرکب ) آنکه مانند اسب ختلی خرامد. (از ناظم الاطباء) : همان ختلی خرام خسروانی . نظامی .تکاور سمندان ختلی خرام همه ...
حره ٔ ختلی . [ ح ُرْ رَ ی ِ خ ُت ْ ت َ ] (اِخ ) لقب خواهر محمود و عمه ٔ مسعود و محمد غزنوی است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 70، 116، 205 و چ فیاض ص...
ابوالفضل ختلی . [ اَ ب ُ ف َ ل ِ خ ُ ت ْ ت َ ] (اِخ ) محمدبن حسن . یکی از مشایخ صوفیه . از مردم ختل ماوراءالنهر. او بقرن چهارم در خراسان معرو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.