اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ختمی

نویسه گردانی: ḴTMY
ختمی . [ خ َ ] (اِخ ) تخلص یکی از شعرای قرن دهم هَ . ق . عثمانی بوده و بیت زیر از اوست :
کندم کوزم یا شیله دونر برد کرمنم
چرخ فلکده کمسه یه نوبت دکر منم .

(از قاموس الاعلام ترکی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
ختمی . [ خ َ ] ۞ (اِ) نام گیاهی از تیره ٔ پنیرکیان ۞ با ساقه های بلند و گلهای درشت تر با خواص پنیرک . جنسی از آن ختمی درختی است ۞ که ...
ختمی . [ خ َ ] (اِخ ) سلطان حسین . املاء دیگر سلطان حسین خطی است بنا بر نقل حاشیه ٔ صفحه 110 مجالس النفایس امیر علیشیر نوائی از نسخه ٔ ج . ر...
ختمی . [ خ َ ] (اِخ ) مصطفی بیک وی ﷲباشی سلطان سلیم خان ثانی پادشاه عثمانی بود و بزمان او به بیکی در چند ناحیه برگزیده شد او نیز از شعرا...
خَتمی (نام علمی Althaea officinalis) سرده‌ای از گیاهان است از تیره پنیرکیان یکساله و خودرو، گل و میوه و ریشه آن مصرف دارویی دارد. گل ختمی به ارتفاع...
ختمی مآب . [ خ َ م َ ] (ص مرکب ) اصطلاحاً لقب حضرت محمد پیغمبر مسلمانان است واغلب بصورت حضرت ختمی مآب در نثرهای فارسی می آید.
ختمی مرتبت . [ خ َ م َ ت َ ب َ ] (ص مرکب ) بر حسب اصطلاح لقب حضرت رسول است . (یادداشت بخط مؤلف ). در نثرهای فارسی اغلب بصورت حضرت ختمی مر...
حسین ختمی . [ ح ُ س َ ن ِ خ َ ] (اِخ ) ابن بهلول انکه بیگ پس از پدرش حاکم خوارزم از طرف سلطان حسین بایقرا بود. (ذریعه ج 9 ص 290).
خطمی . [ خ َ/ خ ِ می ی ] (ع اِ) ۞ خیرو.(آنندراج ) (ناظم الاطباء). نباتی است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). غِسل . (مهذب الاسماء). خیروی ِ...
خطمی . [ خ َ می ی ] (ع ، ص نسبی ) منسوبست به خطمه که بطنی است از انصار. (از انساب سمعانی ).- ذات الخطمی ؛ نام مسجد حضرت رسول (ص ) در مسیر ...
گل خطمی . [ گ ُ ل ِخ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است معروف و از انواع خبازی شمرده اند گل آن سفید و سرخ و الوان مختلف و بهترین همه ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.