اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ختور

نویسه گردانی: ḴTWR
ختور. [ خ ُ ] (ع مص ) غدر کردن . (از منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (متن اللغة) (معجم الوسیط). این کلمه مصدر دیگر«خَتر» است . || خباثت و فساد طبع ۞ : خترت نفسه ؛ خبثت و فسدت نفسه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ختور. [ خ َ ] (ع ص ) غدرکننده . فریبنده . (از متن اللغة) (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
خطور. [ خ ُ ] (ع مص ) گذشتن اندیشه به دل . فرا دل آمدن اندیشه . گذشتن بر دل . (یادداشت بخط مؤلف ). || نازک آمدن اندیشه . (زوزنی ). || ت...
خطور کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گذشتن به دل . گذشتن در دل . (یادداشت بخط مؤلف ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.